اندیشههای فروید
اندیشههای فروید
او زاده شهر پریبور در جمهوری چک کنونی و امپراتوری اتریش پیشین است. خانواده وی از یهودیان اشکنازی بودند. پدرش پارچهفروش بود که سه سال بعد از تولد زیگموند به دلیل مشکلات مالی همراه با خانواده خود به لایپزیک رفت و پس از مدتی به وین مهاجرت کرد. فروید به یکی از بهترین دبیرستانهای وین رفت و آنجا را با درجه ممتاز به پایان رساند. نخست میخواست حقوق بخواند.اما بعد در سال ۱۸۷۳ به دانشکده پزشکی دانشگاه وین رفت و در سال ۱۸۷۵ برای بورس تحصیلی در رشته جانورشناسی به تریست ایتالیا رفت. در ۱۸۸۲ مدرک پزشکی خود را گرفت و در همان زمان با مارتا برنز ازدواج کرد و در بیمارستان عمومی وین مشغول به کار شد.. در ۱۸۸۵ برای تحقیقات عصبشناسی وارد پاریس شد و در بیمارستان سالپتریه با ژان مارتن شارکو که بزرگترین روانپزشک زمان به شمار میرفت آشنا شد.
شارکو بر کاربرد هیپنوتیزم در درمان هیستری کار میکرد. سپس به وین بازگشت و مطبی باز کرد و به درمان بیماران روانی با استفاده از هیپنوتیزم پرداخت. در ۱۸۹۶ پس از تحقیقاتی چند با ژوزف برویر به بررسی و تحقیق و درمان بیماران به روشی که خود روانکاوی مینامید پرداخت. فروید بعدها تصمیم گرفت به جای هیپنوتیزم، تداعی آزاد و تحلیل رویاها را برای تشخیص و درمان بیماران روانی به کار گیرد. او بیماران را ترغیب میکرد که در باره بیماری خود و خاطرات زندگی خود سخن گویند. بسیاری از آنان با سخن گفتن و یادآوری خاطرات تلخ گذشته، به ویژه دوران کودکی، بهتر میشدند. یکی از بیماران او نام «سخندرمانی» را بر این شیوه گذاشت.
در ۱۹۰۱ انجمن بینالمللی روانکاوی و در ۱۹۰۲ جامعه روانشناسی چهارشنبه را که هر چهارشنبه در خانه او جلسه از برگزار میشد تاسیس کرد. در ۱۹۰۹ همراه با کارل یونگ و ساندور فرنزی به دعوت دانشگاه کلارک ماساچوست به آمریکا رفت.
در ۱۹۲۳ برای برداشتن غده سرطانی در سق دهانش مجبور به عمل جراحی میشود که طی آن بخش عمدهای از سمت راست سق دهانش برداشته میشود. وقتی که دانشگاه عبری اورشلیم در ۱۹۲۵ برپا شد نام وی به همراه آلبرت انیشتین، مارتین بوبر و حاییم وایزمن در میان اعضای اولین هیئت مدیره آن دانشگاه بود.
با الحاق اتریش به آلمان در ۱۹۳۸ و بالا گرفتن یهودیستیزی در وین، فروید تصمیم به مهاجرت گرفت و با کمک ویلیام بالیت دیپلمات آمریکایی و پرنسس بناپارت روانکاو فرانسوی در ۱۹۳۸ وین را همراه با خانوادهاش به قصد پاریس ترک میکند و پس از مدتی از آنجا به لندن میرود و در همپستد سکنی میگزیند.
در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ پس از دو روز اغما که حاصل تزریق مرفین بود در ساعت سه نیمه شب میمیرد. تزریق مورفین بنابر قراردادی بین فرویدوپزشکش بودهاست که هرگاه درد بر او غلبه کرد پزشک با تزریق مورفین جان او را بگیرد.
اندیشههای فروید
بنای یادبود زیگموند فروید در همپ استد در جنوب لندن. زیگموند و آنا فروید در این مکان زندگی میکردند. این مکان در حال حاضر موزه زندگی و کارهای فروید میباشد.
به نظر او بسیاری از رفتارهای انسان تحت تأثیر انگیزههای ضمیر ناخودآگاه است. افکار و خاطرات بخصوص ضمیر ناخودآگاه، بویژه از نوع جنسی و پرخاشگرانه، ریشه اختلالات روانی هستند، و اینگونه اختلالات روانی میتوانند با تبدیل اندیشهها و خاطرات ناخودآگاه به آگاهی از طریق معالجات روانکاوانه، درمان شوند.
متاسفانه نظریات فروید در میان عامه به شدت مورد سوء تعبیر و حتی تحریف قرار گرفتهاند. برای مثال عموما به اشتباه تصور میشود وی طرفدار بی بند و باری جنسی بودهاست.از نظر فروید آسیبهای روانی انسان، در ۵ سال نخست زندگی ریشه دارند؛ خصوصا نحوه ارضای تمایلات جنسی کودک؛ و حوادث بزر گسالی نقش چندانی در شکلگیری شخصیت ندارند. به علاوه افراط در ارضا به اندازه محرومیت
منابع
نقد ادبی نوشته حمیدرضا شایگانفر، انتشارات دستان
موللی، کرامت. مبانی روانکاوی فروید، لکان. تهران. نشر نی. چاپ دوم ۱۳۸۴.
سیدمحمدتقی هاشمی
این مختصراززندگیفرویدوانیشه اورا دردوران مشغولیت علوم سیاسی جمع آوری نمودم.